اولین قدمهامون زیر بارون هم بالاخره برداشته شد...
با اینکه خیلی چیزها داشت عوض میشد... یعنی شاید قرار بود عوض بشه! نمی دونم....
قشنگیش به این بود که توی اون فضای به اون بزرگی و زیر اون بارون قشنگ کسی جز ما ۲ تا کنارمون نبود......
تا همیشه به یاد دارمش عزیزکم.............
دوستت دارم ولی راستش نمی دونم چندتا! تو مدرسه به ما تا یه حدی شمردن یاد دادن! وقتی شمردم دیدم هنوز خیلی دیگه مونده!
ولی من بلد نبودم!!!
به نام خدا
گفت بنویس
گفتم با چه بنویسم قلم ندارم
گفت با استخوانت بنویس
گفتم مرکب ندارم با چه بنویسم
گفت با خونت بنویس
گفتم ورق ندارم بر روی چه بنویسم
گفت بر روی قلبت بنویس گفتم
چه بنویسم
گفت بنویس دوست دارم
دوستم داشته باش
عطرها در راهند
دوستت دارم ها
آه
چه کوتاهند
سلام
خوبی شاید به اندازه تمام کهکشانها
سلام.
چی شده؟دیگه با اون آتش همیشگی نمینویسی.اما هر چی هست خوبیش اینه که مثل همیشه دلنوازه.می دونی چیه؟ من وقتی بخوام به یکی بگم دوست دارم می گم به اندازه همه ستاره های دنیا.اونطوری بهتره چون ستاره ها اونقدر زیادن که نمیشه شمردشون.اون قدر زیبان که چیزی از اونا زیباتر وجود نداره.و اونقدر ساکت.ساکت به اندازه همه دنیا.چون سکوت بهترین زبان واسه ما آدمای دلگرفته و غمگینه.
موفق باشی
یک ناشناس